lil.blogfa.com

mehregan102.blogsky.com

می خوام یه بارم واسه تو بنویسم! - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1385/07/12/post-34

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. چهارشنبه 12 مهرماه سال 1385 در ساعت 04:32 ب.ظ. می خوام یه بارم واسه تو بنویسم! توصبور همیشه ی من.پس بشنو وباور کن. یه وقتایی هست که دلم فقط می خواد داد بزنه.یه روزایی هست که وجودمو جسممو روحم ندارن ظرفیتی که جا بدن این دل منو تو خودشون که نگهش دارن که نکنه یهو بزنه زیر گریه که آخه خیلی تنهاس! که هیشکی نیست که.نه.نیست! از اون روزا خیلی داره میگذره.خیلی! همین دیروز بود انگار؟ نهخیلی وقته پیش بود که دیگه تموم شده! من به این سادگیا شرم کم نمی شه!

mehregan102.blogsky.com

... - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1385/06/01/post-31

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1385 در ساعت 03:58 ب.ظ. یادته یه روز بهم گفتی هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه یه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده. گفتم: اگه بارون نیومد چی؟ گفتی: اگه چشای تو بباره آسمون هم گریه ش میگیره. گفتم: یه خواهش ازت دارم .وقتی که آسمون چشمام میخواد بباره میشه تنهام نذاری؟ اما حالا دارم گریه میکنم ولی آسمون نمی باره .تو هم اون دور وایسادی و بهم میخندی. Baad az inhame saaaalll. TO BE OR NOT TO BE.

mehregan102.blogsky.com

مواظب آرزوهات باش... - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1386/08/28/post-43

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 در ساعت 12:10 ق.ظ. خیلی روزای سختیه. بعضی وقتا که یه چیزی رو آرزو می کنی فقط و فقط به این فکر میکنی که اونو داشته باشیش اما هیچ وقته هیچ وقت فکرت به اینجا قد نمی ده که آخه هنوز وقتش هست یا نه؟ ببین آمادگی اینو داری که تو زندگیت جاشون بدی. نکنه یه وقتی مجبور بشی به خاطر خواسته دلت از رو نادونیش جا رو واسه عزیزترای زندگیت تنگ کنی؟ خیلی حواست باشه که از خدا چی میخوای.چون بعدش نه راه پس داری نه راه پیش!

mehregan102.blogsky.com

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://mehregan102.blogsky.com/1385/12/08/post-41

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. سهشنبه 8 اسفندماه سال 1385 در ساعت 06:23 ب.ظ. خیلی حرف بزرگیه می دونم ولی . ازش خسته شدم بخاطر همه بودناش. چون تنهام نمی ذاره چون دیگه نذاشته خودم باشم. میخواد تو رو ، یاد تو رو، خاطره هامو ازم بگیره و منو بذاره با خودش تنها. من نمی ذارم! Baad az inhame saaaalll. TO BE OR NOT TO BE. امشب برات مینویسم که. یه اتفاقاتی انگار داره می افته! می خوام یه بارم واسه تو بنویسم! Walk With Me In Love. آخه دیگه من آدمش نیستم! اما من خداحافظی نمی کنم!

mehregan102.blogsky.com

بازم خودم! - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1385/09/06/post-39

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. دوشنبه 6 آذرماه سال 1385 در ساعت 01:24 ب.ظ. گاهی روزا تا ته ته مغزم انگاری درد میکنه. یه درد عجیب و قدیمی. بعضی وقتا فکر میکنم این مغز سرم مستقیم با یه سیم سیاه وصل به دلم. نمی دونم حالا چرا اینجور موقع ها حال دلم این شکلیه! بغض گلومم از سر دلتنگی (فقط فقط دلتنگی! میان و با یه صورتک همیشه خندون مضحک (عین خودشون! از روت رد میشن و له ت می کنن و تازه اینش درد داره که می خوان دست به دستت ب دن که از زمین خدا بلندت کنن! Baad az inhame saaaalll.

mehregan102.blogsky.com

TO BE OR NOT TO BE - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1388/03/14/post-45

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. پنجشنبه 14 خردادماه سال 1388 در ساعت 02:01 ب.ظ. TO BE OR NOT TO BE. اون وقتایی که باید قدر بدونیم. اون وقتایی که باید راه بریم هرچند آهسته. اون وقتایی هم که نباید دل به دست باد بدیم. حسابی از بیخ و بن و ریشه میک نیم همه چیو! اصلا ذات آدم و قانون طبیعت و نفس بشر بودن انگار همینه! نمیشه انسان بود و فهمید! انسان بود و راه رفت و انسان بود و نسوزوند و نک ند! یکی هست که عزیزه. یه روز دیگه هم میگذره اما بعدش اون دیگه نیست. اون از امروز خیلی عزیزتره.

mehregan102.blogsky.com

امشب برات مینویسم که... - خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست

http://www.mehregan102.blogsky.com/1386/08/28/post-44

خاطره شکست بدعت باران که در باران روئید و در باران از هم گسست. دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 در ساعت 12:24 ق.ظ. امشب برات مینویسم که. پنجشنبه 25 آبان ماه سال 1385. ای به پرواز و آسمون لعنت! اما امشب برای خود خودت مینویسم که:. لحظه لحظه های در اوج بودنم رو با تک تک خاطره های قشنگت اون بالا بالاها زندگی میکنم و پرواز رو هر لحظه شیفته تر میشم که فقط فاصله من با تو ! Baad az inhame saaaalll. TO BE OR NOT TO BE. امشب برات مینویسم که. یه اتفاقاتی انگار داره می افته! می خوام یه بارم واسه تو بنویسم!

joojoo-kuchoolu.blogfa.com

حرفای نا گفته جوجو کوچولو - چقدر زود گذشت!!!

http://www.joojoo-kuchoolu.blogfa.com/post-116.aspx

حرفای نا گفته جوجو کوچولو. تموم اون حرفایی که جوجو نمی تونه به اونایی که باید بگه اینجا میگه. سلام به همه اونایی که این همه وقت که من نمیومدم اینجا از خودم هم وفادارتر بودن و به خونه دلتنگیهای من سر میزدن. مرسی که جوجوی کوچولو و تنهای قدیم رو یادشون نمیرفت. امروز بعد از مدتها رفتم لب دریا و چند ساعتی رو به خودم اختصاص دادم و یکم به مرور روزایی که گذشت به تموم اون خوشیها و سختیها به همه اون چیزایی که جوجوی الان رو ساخت به همه اینا فکر کردم. خوب دیگه همتون از خودتون مواظبت کنین تا معلوم نیست کی که دوباره ب...