katoolik.blogfa.com

lovely-2008.blogfa.com

من همونم - دل تنگ ......

http://lovely-2008.blogfa.com/post-49.aspx

سر خود را مزن اینگونه به سنگ. دل دیوانه تنها دل تنگ. منشین در پس این بهت گران. مدران جامه جان را مدران. مکن ای خسته درین بغض درنگ. دل دیوانه تنها دلتنگ. پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است. قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است. دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین. سینه را ساختی از عشقش سرشارترین. آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین. چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین. نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند. نه همین در غمت اینگونه نشاند. با تو چون دشمن دارد سر جنگ. دل دیوانه تنها دل تنگ. ناله از درد مکن.

aznomisazamat.blogfa.com

آسمان قلب عاشق -

http://www.aznomisazamat.blogfa.com/post-447.aspx

آسمون قلب عاشق افقش رنگ غروبه. روزی این شجاعت را خواهم داشت. که به تو بگویم. چرا وقتی خشکی دستانت. دست آویر لبخند خیس باران شد. دربه در کوچه های انکار نشدی! نوشته شده در پنجشنبه سی ام آبان ۱۳۹۲ساعت 7:46 توسط ستاره. این وبلاگ شامل دلنوشته های ستاره است که مطالب ادبی و اجتماعی را در بر می گیرد. اين نكته قابل ذكر مي باشد كه اکثر مطالب درج شده در اين وبلاگ به طور كامل توسط خودم نوشته شده است و دوستان براي كپي برداري لطفا منبع را ذكر نمايند. اس ام اس عاشقانه'. عشق سوخته ایران باستان. فاصله يك نفس تا كليسا.

aizedelemaman.blogfa.com

تبسم خورشید -

http://www.aizedelemaman.blogfa.com/post-76.aspx

دیشب اتفاق جالبی افتاد. دیشب برعکس هرشب خسته بودی زود خوابیدی. ساعت نزدیک ۳ نصفه شب بود. من بیخواب شده بودم. بیدار بودم. یهو دیدم از اتاقت بی صدا بیرون اومدی و رفتی سراغ یخچال. صدات کردم گفتم داری کجا میری؟ بابات هم بیدار شد. خوب شد از شب قبل که شام نخوردی غذات تو یخچال بود. فوری برات گرمش کردم و با ولع خوردی. یهو گفتی مامان پس ماکارونی کو؟ گفتم ماکه ماکارونی نداشتیم. گفتی چرا الان داشتی بهم می دادی گفتم مامان خواب دیدی؟ گفتی آره. بعد غذاتو تموم کردی و گفتی پس فردا حتما برام ماکارونی درست کن. من و ام اس.

aizedelemaman.blogfa.com

تبسم خورشید

http://www.aizedelemaman.blogfa.com/9204.aspx

امروز با خانم افراسیابی و بابابزرگ و مامان بزرگ رفتیم مقبره پیغمبران. نم نم بارون و باد اونم تو تیر ماه. خیلی خوش گذشت اما برام یه چیز جالب بود. همه داشتن نهار می خوردن بعد نماز منم که جلوتر گشنه بودم و خورده بودم رفتم جلوی ضریح واسه دعا کردن. یکم که طول کشید تو اومدی دنبالم گفتی مامان بیا دیگه. گفتم تو برو من میام دم درگاه پا شل کردی و همینجور ایستادی. بعد رفتی یه گوشه و شروع کردی آروم گریه کردن. فکر می کردی من جدا شدم از بقیه که اونجا تنهابمونم. اومدی و من رو به زور با خودت کشوندی بردی. وصال شيرين دو لب.

bia2sky.blogfa.com

بیاتو آسمون آبی - بيوگرافي فروغ فرخزاد

http://www.bia2sky.blogfa.com/post-28.aspx

تقدیم به تمام کسانی که تمام عمرشون عاشق بودند (عاشق آسمون آبی). شاعري نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فيلمساز، تهيه كننده فيلم "خانه سياه" در مورد جذاميان و همچنين فعاليت در امور سينمايي. اشعار فروغ به زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده و حتي در كشور ليتواني آثار او ترجمه گرديده است. آثار فروغ فرخزاد هم اكنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو مي باشد. او فرزند چهارم يک خانواده نه نفري بود. چهار برادر به نامهاي امير مسعود، مهرداد و فريدون و دو خواهر به نامهاي پوران و گلوريا. با به چاپ رسيدن شعر " گ...

aizedelemaman.blogfa.com

تبسم خورشید -

http://www.aizedelemaman.blogfa.com/post-83.aspx

چندوقت بود برات ننوشته بودم. عزیز دلم الان شش سال و نیمی و از مهر میری مدرسه. عاشق فوتبالی و کلاس میری وبخاطر شرط پسر خالت که گفته اگه کلاس شنا نیای منم کلاس فوتبال نمیام اجباری شنا هم میری. همیشه یه بلایی اونجا با بی دقتی سرت میاری مثل دفعه قبل که رو کفها لیز خوردی یا سری قبل که رفته بودی قسمت عمیق نزدیک بوده غرق شی. خیلی شیطون شدی و بی احتیاطی و من همیشه قلبم تو دهنم میاد تا از استخر برگردی. فوتبال هم که بازیکن خوبی هستی اما همیشه زخم و زیلی. بس که بی احتیاطی. چاره ای نیس از بی کلگیت. وصال شيرين دو لب.

aizedelemaman.blogfa.com

تبسم خورشید -

http://www.aizedelemaman.blogfa.com/post-80.aspx

دیروز رفتیم بانک توهم طبق معمول اومدی تو بانک و شروع کردی با دستگاه نوبت دهی و آب سرد کن ور رفتن. اما یه اتفاق جالب افتاد که مثل خیلی از کارای بامزه دیگت می شد ازش تو اینترنت کلیپ پخش کرد. ما نوبت گرفتیم و نوبت ما که شد رفتیم پشت باجه ای که شمارمونو خوند. بعدش که یه مقدار گذشت دیدم تو اومدی رو صندلی باجه کناری نشستی و پولی که برای پتوی تولدت که من برات خریده بودم و باید به مغازه دار که آشنا بود می دادم و پول دست تو بود جلوت گذاشتی و برگه نوبت هم کنارش. و منتظر که بانکیه پولو برداره. فاصله يك نفس تا كليسا.

aizedelemaman.blogfa.com

تبسم خورشید -

http://www.aizedelemaman.blogfa.com/post-81.aspx

اومدم تا یادم نرفته 2تا مطلب جالب دربارت بنویسم و برم اولیش چن روز پیش بود که برات قصه می گفتم شنگول منگول دو سه بار گفتم طبق معمول گفتی بازم بگو من هم که خسته بودم گفتم این بار تو بگو من گوش کنم گفتی یه بزغاله بود رفت برا بچه هاش غذا بیاره گرگه اومد در زد و گفت مادرتونم اما اونا گفتن مامان ما نیستی مامان ما کلید داره دروغ می گی تو مامان ما نیستی! دوم اینکه چن شب پیش بابات سعی کرد بهت حساب یاد بده بهت گفت اگه 4 تا شکلات داشته باشی منم یه دون بهت بدم صب که پاشی چن تا داری؟ چون شب تو برشون می داری می خوری.

mona16elahi.blogfa.com

من و خودم و خاطراتم... -

http://www.mona16elahi.blogfa.com/post-37.aspx

من و خودم و خاطراتم. نام این وبلاگ از ورود ممنوع به من و خودمو خاطراتم تغییر یافته است لطفا تعجب نکنید! امسال بوی ماه مهر یه جور دیگه است. امسال سال سر نوشت منه. امسال ۲۱ جلد کتاب باید بخونیم. امسال پوستمون کنده است. امسال امتحان نهایی دارم. نوشته شده در جمعه سوم مهر ۱۳۸۸ساعت 13:58 توسط مونا. اسم من موناست . این که چند سالمه و کجام اصلا مهم نیست مهم اینه که منم عضو خانواده بزرگ خوره های همشهری جوانم همین یعنی . هفته سوم مرداد ۱۳۸۹. هفته او ل اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته او ل اسفند ۱۳۸۸. هفته دوم بهمن ۱۳۸۸. معجون ...

mona16elahi.blogfa.com

من و خودم و خاطراتم... - از سریال شمس العماره چه می فهمیم؟

http://www.mona16elahi.blogfa.com/post-40.aspx

من و خودم و خاطراتم. نام این وبلاگ از ورود ممنوع به من و خودمو خاطراتم تغییر یافته است لطفا تعجب نکنید! از سریال شمس العماره چه می فهمیم؟ ما از سریال شمس العماره فهمیدیم که گفت و گو یعنی کشک! برای آغاز زندگی مشترک عشق در نگاه اول کافیه حتی سامان مقدم نکرده بود یه کم گفت و گوی لیلا و سپهر رو نشون بده که اقلا بگیم حرف زدند به تفاهم رسیدند چقدر نقد و بررسی گذاشتند چقدر توی تیتراژ اسم روانشناسای مختلف اومده بود که چی؟ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم آبان ۱۳۸۸ساعت 22:25 توسط مونا. هفته سوم مرداد ۱۳۸۹. دل نوشت...