hezarzaban.blogfa.com

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - یادگاری

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-10.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. یادگار من از او. یک دهن پر ناله. اشک در چشم دلم حلقه زده. یادگار من از او. نغمة چهچة باد و درخت. در دل یک پائیز. با سر انگشت لطیف باران. روی سنگ کف راه. باز هم سمفونی مرگ و فنا. یاد آن لحظه لبخند ملیح. که به میمون گدائی میزد. یاد آن عهد قدیم. که من او بستیم. که اگر از دهن آئینه. حرف بد خارج شد. خود مان را بزنیم. چون هرآنچیز که آئینه به ما می گوید. چهره ای از خود ماست. یادگار من از او. شاخه ای یاس کبود. که به دست خودش از باغ حسود. یا اناری که هنوز. از همه...

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - صدای فریاد زمین

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-11.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. من چگونه بنشینم آرام. من چگونه بنشینم ساک ت. لحظه ای گ ر به زمین گوش د هی. لحظه ای گوش ک نی. اینچنین می شنوی :. که در این معرکة ک ذب و دروغ. شاپرک خال پ ر ش ب فروشد. لاله از شرم چ من. سینه اش ب شکافد. همه از ش رب ش راب. همه جا مست و خراب. و کسی نشنود این ذ جة د لریش گ لی. از برای ز دن گردن تک بلبل باغ. وچگونه سخن از عاطفه و لطف کنیم. که سگی را دیدم. به قفس می فرسود. به لجن می آلود. من چگونه به غم شانه به سر گریه کنیم. که همه می خندند. که همه می رقصند.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - شکایت

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-19.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. دلم گرفت و گرفتم قلم به دستم باز. نوشتم و نگذشتم از این غروب حزین. شکایت از غم و رنج زمانه ام کم بود. به آن اضافه شد این جمعه های پ رتکرار. فراریم من از این عالم سراسر مرگ. گریز پایم و قلبم بریده از ایثار. به جرم بوسه ز لبهای خیس فصل بهار. مرا به محکمۀ عشق زیر تیغم ب رد. سکوت کردم و از خود به درد ب ردم راز. بریدن رگ دل را. به گفتۀ لب قاضی. جزای من مرگ است. ولی نه یکدفعه م ردن. م رور جان کندن. گ ل دل چ منم را به دار آویزند. به آب زدم تا که ساحلی بینم.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - کودک درون

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-14.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. در درونم کودکی است. خوب و آرام و صبور. اشک میریزد برای یک عروسک. در درونم زار زد. هر کجا نام عروسک میشنید. باز چشمش پر ز اشک عشق بود. عشق این کوچک دلم. بسته بود بر یک عروسک کوکی آواز خوان. این عروسک را از او دزدیده اند. این عروسک را به یک چشمک از او دزدیده اند. کودکانی که از این دل بستنه او برعروسک دلخورند. کودکانی که عروسک را به یغما برده اند. کودکانی که عروسک را از او دزدیده اند. باز هم نام عروسک را شنید. باز چشمش پر ز اشک عشق شد. قصه هایم شاد نیست.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - مرگ

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-8.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. مرگ در قلب من است. مرگ در ذهن من است. مرگ همزاد و هم آواز من است. لحظه ای از بدنم دور نمیگردد او. پیش من ،جفت من است. من همیشه به همه میگفتم :. نک ند ترس به دل راه دهید از م ردن. و هنوزم به همین معتقدم. زندگی مثل گ لی است. که سر قبر عزیزی روئید. و تو آن را چیدی. پس تو هم یک مرگی. یا که چون شعلة شمع. وسط راه سراشیبی باد ،. باد هم یک مرگ است. مرگ همچون سنگی است. از سرانگشت پسر بچة شاد. شیشة پنجرة خانة دل میشکند. سنگ هم یک مرگ است. و پسر بچه خدا. نوشته شده ...

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - عزیز و مقدس

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-18.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. عزیز و مقد س. اندر این ع زل ت س رای شب. میان جمعی از انسان. مثال نور در ظلمت. به حد عشق تنهایم. من از خود سخت میترسم. من از آئینۀ بی عکس. از این دریای رسوائی. به حد ک فر میترسم. به دست سنگ میگیرم. تقاص دیدن من را. تقاص دیدن خود را. همانی که درون من. فقط دنبال یک نقطه است. فقط یک نقطة تاریک. بکوبد برس رم عالم. بسازد همچو من سندان. بکوبد بر سرم تا غم. ولیکن غم برای من. عزیز است و مقد س. نوشته شده در جمعه سی ام مرداد ۱۳۸۸ساعت 22:6 توسط شهاب. پس بیا تا برویم.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - چه بخواهیم ؟؟؟؟

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-21.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. دو چشمم را می بندم. نکند که عاشق رویت شوم. خدا نخواهد که ماه را ببینم. می ترسم که تو قسمت من نباشی و من. به زور از خدا بخواهمت. خدا می دهدت ام ا . نیاید روزی که تو نباشی و من. میدانم که نمی خواهم. اما نمیدانم چه بخواهم. نخواسته به من ده. و از من بگیر. هر آنچه پست است. پس دعا کنیم که خدا. چیزی دهد که تحملش را داشته باشیم. چیزی دهد که زیباست. چیزی دهد که خیر است. نه هر چیز که خواستیم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۰ساعت 22:50 توسط شهاب.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - رهائی

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-13.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. من در سکوت تشنة باغی بدون برگ. شیرین تر از عسل. در انتهای اول خوابی پر از صدا. در فکر نور سیاه و سپید شمع. در یاد دشت بزرگی بدون گل. تنها به فکر سنگ. تنها صدای چهچه مرغان بی صدا. از پشت شیشة لبریز از غ بار. در دام شب پره. چو جغدان پر سیاه. از ترس ذجة ک رمی به زیر خاک. یا د م زدن ز ب عد. از مرگ پر ز شور. خالی کنم ز فکر. پ ر بار اشک و آه. من خستة نگاه تمنای پر امید. یا چشم پر تلاطم دریا ز جنس موج. بر پای جبر ئیل. تنها و پر امید. آرام و پر غرور. با تشکر از ...

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - هم قسم

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-17.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. من شبی تا به سحر. در گلستان خدا چرخیدم. تا گلی را بینم. که شود همسفرم در گلزار. من گلم را دیدم. هم قدم شد با من. هم قسم شد که شریک غم وشادی باشیم. با غبان ما را دید. هر دوی ما را چید. وسط یک گ لدان. جایمان داد که راحت باشیم. تنگ شد جای دل هر دوی ما. جایمان تنگ تر است. زندگی سخت تر است. دیگر از هم قدمی حرفی نیست. پس خدا را شکر. نوشته شده در سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۸۸ساعت 16:32 توسط شهاب. زندگی تلخترین بازی تکرار زمانه است ولی. همه در بازی تکراری آن میلولند.

shameshahab.blogfa.com

شام شهاب - دل پر نور

http://www.shameshahab.blogfa.com/post-4.aspx

آغاز کردم به یاد او و امیدوارم که بمانم به یاد او. دل پ ر نور. صبح دنیا سرد است. شب آن گرم و سیاه. صحبت از نور کنار ر خ م هتاب مک ن. دلش از نور پ ر است. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم مهر ۱۳۸۷ساعت 12:14 توسط شهاب. زندگی تلخترین بازی تکرار زمانه است ولی. همه در بازی تکراری آن میلولند. هیچکس خسته از این بازی نیست. پس بیا تا برویم. با عرض سلام خدمت همه دوستانی که قابل دونستند و سری به این وبلاگ زدند. با تشکر از محبت بی دریغتان. همراز (دوست خوب و روانشناس). قلب سبز من (دورترین ستاره). شور زندگی(یه دوست خوب).