batonistam.persianblog.ir

my-remembrance.persianblog.ir

... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/1394/2

یادگاری از همیشه ها. هفته ی پیش ، شبی بیشتر از 4- 5 ساعت نخوابیدم . این هفته تا دو سه بیدار بودم ، شش صبح هم که ساعت بیولوژیکی بدنم بیدار میشود سر خود! به هیچ عنوان ، با کم خوابی ، مشکلی ندارم . اما شرایط جسمی خوبی ندارم که کشش این بی خوابی را داشته باشد . بعد از ظهر سعی می کنم نیم ساعت هم شده ، بخوابم ، اما خوب نمی شود همیشه ، شرکت است و مشکلات همیشگی اش که کلا با آرامش من مشکل دارد! دیشب ساعت دو و نیم رفتم پیش علیرضا خوابیدم! هم برای ترم تابستان! باید 7 میلیون پیاده شویم! من نمی دانم چه مرگش شده دقیقا!

my-remembrance.persianblog.ir

من و تو ، ما شده بودیم ... - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/post/694

یادگاری از همیشه ها. من و تو ، ما شده بودیم . پیراهن استین کوتاه ،. عقاید یک دلقک ،. اینا رو خیلی دوست دارم . اما وقتی قبلش " تو " باشی . اینا رو خیلی دوست دارم . اما باید قبلشون بگم : " با تو ". اینا رو ازم بگیر اما خودت رو نه! با تو " من دوباره به تک تک این دوست داشتن ها می رسم . با تو " اصلن از اول دنیا می یام ، از اول شکل می گیرم ، از اول می میرم! هر کاری دوست داری کن اما " خودت " رو بهم ببخش . بزار هیچی نداشته باشم ، اما " تو " مال من باشی ، فقط من ، من تنها ، من خودخواه ، مال من . کلمات کلیدی : شخصی.

my-remembrance.persianblog.ir

... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/1393/12

یادگاری از همیشه ها. اتفاقی هم نیفته ، تهران میمونم . همین . غرض تبریک سال نو بود ، عید شما بسیار مبارک . ساعت ٢:٢۱ ‎ق.ظ روز شنبه ۱ فروردین ۱۳٩٤. کلمات کلیدی : شخصی. چه روزهای آخر سال باحالی! بارونی . متاسفم برای مشکلی که پیش آمد . خودم هم هنوز تو شوکم که چی شد! میخواستن که بمونم ، اما خیلی مشکل داشتم . شرکت اصلا تو شرایط خوبی نیست ، کارهای آخر سال ، وحشتناک شده . همین الان رسیدم خونه! تنها چیزی که بی اهمیت برام ، بیماریمه! همه هم خسته نباشید ، خونه تکونی و اینا! تازه فهمیدم پینگیلیش هم میتونم خوب بنویسم!

my-remembrance.persianblog.ir

سه نقطه - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/tag/سه_نقطه

یادگاری از همیشه ها. و دیگر هیچ . زندگی یعنی اینکه :. با پدر زنت آینده ت بری باشگاه و بهش بیلیارد یاد بدی و ایشونم هر روز برات اس ام اس های بالای هجده سال بفرسته! مادر خانوم آینده ت ، برات هرروز ناهار بفرسته و کلی هم با دخترش دعوا کنه بهت رژیم میده. برادر زن اینده ت و 7-8 تا از فامیلاشون به زور ببرنت استادیوم والیبال رو از نزدیک ببینی و از هیجانش صدات در نیاد! و باجناق و دیگر هیچ! تازه فهمیدم چه موجود با حالی هست! با مادر خانومت بشیینی سریال های ماه رمضان رو میببینی و با پدرش بفرمایید شام راه بندازی!

my-remembrance.persianblog.ir

شخصی - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/tag/شخصی

یادگاری از همیشه ها. دو روز پیش با گریه و خواهش نامزدم رفتم بیمارستان ، جریان همون فشار خون بالا . یهو شد ، یعنی بود اما نه جدی . اما الان عادی 14 س که می گن زیاده . چه می دونم ، بعد از این همه مدت . می گن ناخداگاه ادم یه جور بیزاری شو نشون میده ، برای منم این طوره که اسم دارو و بیماری و دکتر و . کلن یاد نمی گیره! یادش نمی مونه . و برعکس همیشه که گریه عصبی و دیوونه م می کرد ، این بار ، رام شدم . گذاشتم گریه هاشو کنه ، بعد پاشدیم دوتایی شرکت رو ول کردیم و اومدیم بیمارستان . موضوع زندگیمه . زندگی الانم .

my-remembrance.persianblog.ir

... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/1394/3

یادگاری از همیشه ها. من و تو ، ما شده بودیم . پیراهن استین کوتاه ،. عقاید یک دلقک ،. اینا رو خیلی دوست دارم . اما وقتی قبلش " تو " باشی . اینا رو خیلی دوست دارم . اما باید قبلشون بگم : " با تو ". اینا رو ازم بگیر اما خودت رو نه! با تو " من دوباره به تک تک این دوست داشتن ها می رسم . با تو " اصلن از اول دنیا می یام ، از اول شکل می گیرم ، از اول می میرم! هر کاری دوست داری کن اما " خودت " رو بهم ببخش . بزار هیچی نداشته باشم ، اما " تو " مال من باشی ، فقط من ، من تنها ، من خودخواه ، مال من . کلمات کلیدی : شخصی.

my-remembrance.persianblog.ir

نقطه ته خط . - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/post/699

یادگاری از همیشه ها. نقطه ته خط . هیچ وقت اهل فیلم و تی وی نبودم . دلیلش هم هر چیزی می تونه باشه . از شیطنت و ننشستن من یک جا بگیر تا نفهمیدن قصه ی دیگران . اما هیچ وقت متنفرم هم نبودم . یعنی اگر یکی نگاه کنه و بیکار باشم شاید دو ساعت هم بشینم و نگاه کنم! یک چیزی هست اما که واقعا متنفرم ازش و هیچ وقت نتونستم و نمی تونم قبولش کنم! من حوصله م نمی کشه حداقل . سریال جریانش فرق داره مثل یه کتاب دو جلدی می دونی صفحه ی آخر برسی باید ادامه رو بخونی و صبر می کنی . نقطه ی پایانه برای آخر آخر کاره . اینا نمی ارزن .

my-remembrance.persianblog.ir

یهویی ! - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/post/700

یادگاری از همیشه ها. دو روز پیش با گریه و خواهش نامزدم رفتم بیمارستان ، جریان همون فشار خون بالا . یهو شد ، یعنی بود اما نه جدی . اما الان عادی 14 س که می گن زیاده . چه می دونم ، بعد از این همه مدت . می گن ناخداگاه ادم یه جور بیزاری شو نشون میده ، برای منم این طوره که اسم دارو و بیماری و دکتر و . کلن یاد نمی گیره! یادش نمی مونه . و برعکس همیشه که گریه عصبی و دیوونه م می کرد ، این بار ، رام شدم . گذاشتم گریه هاشو کنه ، بعد پاشدیم دوتایی شرکت رو ول کردیم و اومدیم بیمارستان . موضوع زندگیمه . زندگی الانم .

my-remembrance.persianblog.ir

و دیگر هیچ ... - ... یادگاری از همیشه ها

http://my-remembrance.persianblog.ir/post/696

یادگاری از همیشه ها. و دیگر هیچ . زندگی یعنی اینکه :. با پدر زنت آینده ت بری باشگاه و بهش بیلیارد یاد بدی و ایشونم هر روز برات اس ام اس های بالای هجده سال بفرسته! مادر خانوم آینده ت ، برات هرروز ناهار بفرسته و کلی هم با دخترش دعوا کنه بهت رژیم میده. برادر زن اینده ت و 7-8 تا از فامیلاشون به زور ببرنت استادیوم والیبال رو از نزدیک ببینی و از هیجانش صدات در نیاد! و باجناق و دیگر هیچ! تازه فهمیدم چه موجود با حالی هست! با مادر خانومت بشیینی سریال های ماه رمضان رو میببینی و با پدرش بفرمایید شام راه بندازی!