aramjanam.blogfa.com

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان - عشق یعنی انتظارو انتظار عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/post-12.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. عشق یعنی انتظارو انتظار عشق یعنی هرچه بینی عکس یار. دلم گرفت وقتی که تو گفتی عاشق نمیشم. گفتی دیگه جمعه شبا سنگی نزن به شیشم. دلم گرفت وقتی که تو گفتی که عشق کدومه. دلم گرفت تا فهمیدم کار دلم تمومه. دور دلت دیواری بود با خشت های محکم و سفت. تا گفتی عاشق نمیشم یه جورایی دلم گرفت. خیال میکردم همیشه ته دلت یه چیزی هست. که قلب من بی ادعا به پای عشق تو نشست. دلم می خواد تو گریه هام برام یه شاه پری بشی. من می میرم اگه یه روز تو مال دیگری بشی. بدون اينو كه ...

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/8512.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. سلامی با لطافت بهار. به بوی خوبه عیدش. به هفت سین رنگ رنگش. که سبزه اش نشانه ی امید. سنبل اش نشانه خوشبویی. سیب اش نمادی ازمیوه ی بهشتی. سمنواش مایده ای از ایین های باستانی. سنجداش که شکوفه هاش محرک عشق و دلباخت گیست. سیرش داروی برای تندرستی. سکه اش رونق زندگانی. واخرهم چه صبورانه به انتظارش چشم بر دردوختیم. تا دوباره اغاز کنیم. بهاری نو و زیبا را. خوب دوستای عزیزم حالتون چطوره؟ این عید باعث شد تا با شما یه صحبت کوچیکی داشته باشم. هیچکی برام مهم نباشه.

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/8504.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. بار دیگر ببار ای ترنم ماندگار. بر این دیار خستی خاکستری. بر این سفال سرد. در پرسه های بی چراغ شب های کور. نوشته شده در سه شنبه بیستم تیر ۱۳۸۵ساعت 16:40 توسط نیلوفر. حرفات از یادم نمی ره. حریف دلم نمی شم. چه کنم واست می میره. تو رو داشتم شده حسم. بی تو احساس ندارم. اون قده پرم از تو. که دلم می خواد ببارم. من رو درگیر گناه کن. می بینی بین من و تو. پشت پنجرها می مونم. شاید پنجره ها باز بشن. تا تو هستی با تو هستم. اینو عشقمون می مونه. من عاشق این جاده ام!

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان - ای تنها بهانه برای زنده بودنم

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/post-13.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. ای تنها بهانه برای زنده بودنم. بی تو ، مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم ،. همه تن چشم شدم ، خیره به دنبال تو گشتم ،. شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم ،. شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه جانم ، گل یاد تو درخشید. باغ صد خاطره خندید ،. عطر صد خاطره پیچید. یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو ، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه ، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام.

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان - ..: سال نو مبارک:..

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/post-14.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. سلامی با لطافت بهار. به بوی خوبه عیدش. به هفت سین رنگ رنگش. که سبزه اش نشانه ی امید. سنبل اش نشانه خوشبویی. سیب اش نمادی ازمیوه ی بهشتی. سمنواش مایده ای از ایین های باستانی. سنجداش که شکوفه هاش محرک عشق و دلباخت گیست. سیرش داروی برای تندرستی. سکه اش رونق زندگانی. واخرهم چه صبورانه به انتظارش چشم بر دردوختیم. تا دوباره اغاز کنیم. بهاری نو و زیبا را. خوب دوستای عزیزم حالتون چطوره؟ این عید باعث شد تا با شما یه صحبت کوچیکی داشته باشم. هیچکی برام مهم نباشه.

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/8604.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. ندونستم که رسیدن یه بهونست واسه رفتن . با یاد تو می نویسم که عطر خیالت افکارم را پر کرده است. دلم برای روزهای با تو بودن تنگ شده است. برای قدم زدن در کنار تو . شانه به شانه راه رفتن با تو. از کجا آغاز کنم بیان قصه ای را که حکایت عظمت یک عشق است. عشقی ساده و حقیقی که او برایم به ارمغان آورده بود. امشب باز دلتنگم. دلتنگم اما نه برای یک خاطره دور،. یا از طولانی شدن یک انتظار سهم من از زندگی، لذت لحظه هاست. لحظه ی برقی که در چشم بی تابی می درخشد،. می گفت...

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان - ...ندونستم که رسیدن یه بهونست واسه رفتن ...

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/post-15.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. ندونستم که رسیدن یه بهونست واسه رفتن . با یاد تو می نویسم که عطر خیالت افکارم را پر کرده است. دلم برای روزهای با تو بودن تنگ شده است. برای قدم زدن در کنار تو . شانه به شانه راه رفتن با تو. از کجا آغاز کنم بیان قصه ای را که حکایت عظمت یک عشق است. عشقی ساده و حقیقی که او برایم به ارمغان آورده بود. امشب باز دلتنگم. دلتنگم اما نه برای یک خاطره دور،. یا از طولانی شدن یک انتظار سهم من از زندگی، لذت لحظه هاست. لحظه ی برقی که در چشم بی تابی می درخشد،. می گفت...

niloo666-scooter.blogfa.com

دست هایت را چون خاطره ای سوزان - دوستت دارم چون تنها ترين مصراع شعر مني

http://www.niloo666-scooter.blogfa.com/post-10.aspx

دست هایت را چون خاطره ای سوزان. دردستان عاشق من بگذار. دوستت دارم چون تنها ترين مصراع شعر مني. رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت. راهي بجز گريز برايم نمانده بود. اين عشق آتشين پر از درد بي اميد. در وادي گناه و جنونم كشانده بود. رفتم كه داغ بوسه پر حسرت ترا. با اشكهاي ديده ز لب شستشو دهم. رفتم كه نا تمام بمانم در اين سرود. رفتم كه با نگفته بخود آبرو دهم. رفتم مگو مگو كه چرا رفت ننگ بود. عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما. از پرده خموشي و ظلمت چو نور صبح. بيرون فتاده بود يكباره راز ما. در دامن سكوت بتلخي گريستم.

payandego.blogfa.com

تنگستان بلاگ عشق - شراب شروه

http://payandego.blogfa.com/post-78.aspx

آموزش کامل و جامع ترفندهای رجیستری و ویندوز در http:/ payandego.blogfa.com. چند دوبیتی از فایز دشتی بزرگی که قدر ان را نمی دانیم. بهار امد زمین فیروزگون شد به عزم سیر دلدارم برون شد. به گل دیدن برون شد یار فایز همه گلها زخجلت سرنگون شد. بهشتی ای صنم دادی نشانم پس انگه دوزخی کردی مکانم. به فایز اب کوثر وعده دادی چرا اتش زدی اخر به جانم. بتا ختم رسل پیغمبری شد به من روشن صفات دلبری شد. دو مثقال دلی که داشت فایز به تاراج سر زلف پری شد. چو مرغی مثل من بی بال پر نیست دریغا همچو من خونین جگر نیست. هفته او ل دی...

payandego.blogfa.com

تنگستان بلاگ عشق - این هم در باره مفتون بردخوني

http://payandego.blogfa.com/post-81.aspx

آموزش کامل و جامع ترفندهای رجیستری و ویندوز در http:/ payandego.blogfa.com. این هم در باره مفتون بردخوني. به نقل از پسر مفتون:شبی از پدر پرسيدم که چرا اینقدر خود را در مقابل معشوقه خود کوچک و خوار ميکنی؟ پدرم با تبسمی به من گفت:پسرم معشوقه و عشق من کسی است که تو هرگز آن را درک نخواهی کرد.حال فهميدم که منظور او کيست خدايش بيامورز و روحش شاد. دريغا شمع بزم انجمن رفت. گل بستان و سرو در چمن رفت. به اميدی چو زلف يار مفتون. در ايام جوانی عمر من رفت. لا ای ساربان محمل دوست. مرا آگاه کن از منزل دوست. هفته سوم فر...